جیز(1)
سلام خسته نباشید
سلام ای با وفای با مروت،سلام ای ساز (ببخشید اشتباه شد،این تکراری بود.....)ای همه دار و ندارم ای تو ماه شب تارم من جز تو کسی ندارم که سرکارش بذارم(اینم که ربطی نداشت....)دیگه نمیدونم چی باید بگم،لطفآ ادامه بدین................
بچه که بودین چه جور بازیایی رو دوست داشتین کلا چیکارا میکردن "البته به
غیر از خوندن شعرای بییییییییب"آروم بودین یا زلزله ؟؟؟
از طفولیت چیزی جز دعوای همیشگیم با خواهرم(ما باهم 18ماه اختلاف سنی داریم)برای شیر خوردن یادم نیست،بعد که بزرگتر شدم بیشتر باهمون خواهرم بازی میکردیم،زلزله هم نبودم.
.با آقای رفسنجانی قوم و خویش نیستین احیانا؟؟؟
هنوز نه خوشبختانه!!!!!!!!!!!!!!!!
.چی شد که شما اومدین روی صندلی داغ نشستین.؟؟؟به جز اون قضیه شتر و
ساربان هاش و.....
شاید بهونه ای بود برا ورود به جمع شما وبلاگیها،شایدم رفع بیکاری
.دیروز نهار چی خوردین؟؟سوال انحرافی
علم ثابت کرده شکر توی اب حل میشه پس هیچ وقت زیر بارون نری(فکر کردی من نمیتونم جواب انحرافی بدم!!)
سوال های تخصصی:با توجه به گویش کرمانی پاسخ دهید
تفاوت ناخن و انگشت چیست؟با یک مثال توضیح بدین
ناخن برا انگشت مثل لاله میمونه برا گوش(لطفآ وجه شبه را بیابید)
شما به ناخن گیر چی میگین؟ داماد کوچیکه ما کرمانیه من همیشه برام سوال
میشه این سوالو ازش میپرسم ولی همیشه میخنده هیچی نمیگه
مثل اینکه منم چاره ای جز خندیدن ندارم![]()
..................
تلفظ "ق"و"غ "چه فرقی باهم داره؟؟؟من معمولا توی املا غ و ق رو اشتباه
میگرفتم ولی شما ها خیلی خوش به حالتون بوده
ق حلقومی خونده میشه ولی غ نه(میتونید برا تمرین بیشتر از داماد گرام بخواهید چند بار قوه مقننه را تلفظ کنه)
چقاریدن یعنی چی؟
اگر در مورد لباس بکار بره به معنی فشردن است،ولی معانی دیگری هم داره.
خرما چندتا دوست دارین؟؟؟ماست و با خرما میخورین؟؟؟
(احتمالآ داماد شما بچه بم که نیست)نکته تقذیه ای:شیر با خرما یک وعده کامل است،کشک با خرما شنیده بودم ولی ماست با خرما نه!!!!!
روز تولدتون بهترین کادویی که گرفتین چی بوده ؟؟؟
به لحاظ مادی:سیم کارت دائمی همراه اول(هدیه سال دوم دبیرستان)،به لحاظ معنوی:دوچرخه(هدیه سال دوم دبستان)
آها راستی بقیه داستان دندون دردتون و سر کلاس مدار1 چی شد؟
داستان دندون دردم رو تعریف نیکنم،چون علاوه بر اینکه یه داستان پسرونه است،تعریف کردنش یه جور نامردی به حق دوستان به حساب میاید.
خلاصه داستان مدار:(تیسی خان شرمنده،خودت دوباره این موضوع رو باز کردی،سعی میکنم یه جورایی سانسورش کنم)جونم براتون بگه یکی بود ویکی نبود،توی یکی از این روزای خوش مدار دخترای ساده وصاف ما مثل همیشه شاد وخوشحال سر کلاس نشسته بودن ومنتظر استاد بودن،که ناگهان افرادی(اصلآ به شخص خاصی اشاره ندارم!!!!!!!!!!!)به دلیل اینکه نتونسته بودن به جای مناسبی دست یابند،دست به حیله ای زدن،اونا تصمیم گرفتن کلاس درس رو عوض کنن تا در کلاس جدید به جای مناسبی برسن وچیزی نمونده بود که دختران نیز گول انان رو بخورن که ناگهان یه جوانمردی پیدا شد(بازم به شخص خاصی اشاره ندارم) و حیله انان رو رسوا کرد(ومکرو ومکروالله والله خیرالماکرین)،کل داستان همین بود.
یه آرزوی بزرگ توی زندگیتون؟؟؟
(نگین که این پسره چقدر ریاکاره) ارزوی معنوی:
اگه یه روز فرشته ها بگن چی میخوای از خدا لبامو باز میکنم ومیگم با خواهشو دعا
شهادت شهادت همه ی ارزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه
ارزوی دنیوی:
رئیس کار خانه مس شدن خیلی باحاله.