صندلی داق قسمت آخر
سلام زينب جونم.
1.راستي اسم پدر پسر شجاع چي بود؟ميوگي رو يادته تو اين كارتون؟سوال سخت قرار نبود بپرسی.
2.جمعيت رو با چه نمره اي پاسيدي؟ 18.5
3.چادر=...؟ یه
حریم ، امنیت ، آسایش ، اعتماد به نفس ، برخلاف عقیده خیلی ها آزادی عمل بیشتردر
جمع های عمومی
(شاید خیلی ها بگن طرف چون خودش
چادریه اینطور داره به موضوع نگاه میکنه ولی باید بگم من خودم از روزی که به فکرم
رسید چادر رو بعنوان پوششم انتخاب کنم تا موقعی که چادر پوشیدم چیزی حدود 2سال طول
کشید در این مدت به تمام جوانبش فکر کردم و سعی کردم از صمیم قلب موضوع رو بپذیرم
نه اینکه به زور ویا براساس رسم و رسومات این قضیه به من تحمیل شده باشه این شد که
خودم از 22تیرماه تابستون سوم دبیرستان رسما چادری شدم) (البته الانم قبول دارم که
میشه بدون چادرهم محجبه بود ولی چادر به خود من آرامش خاصی داده. و مهمتر اینکه
حجاب داشتن فقط به داشتن پوشش محدود نمیشه ما باید زبانمون ، چشممون ، فکرمون ،
قلبمون ، گوشمون هم حجاب داشته باشه تا هر چیزی رو نبینیم هر فکری رو به ذهنمون
نیاریم و هر کسی رو به قلبمون راه ندیم در واقع هر کدوممون یه چهارچوب به عنوان
حریم مشخص شده برای خودمون داشته باشیم که خوب اینطور که نگاه کنیم حجاب داشتن
دیگه به خانم ها محدود نمیشه و البته دیگه به این راحتی هم نمیتونیم مدعی باشیم که
همه چیز رو رعایت میکنیم.)
4.بهترين دوستت كيه؟(منم ديگه!( تو
که رو سر ما جا داری!
5.تا حالا تو زندگيت گم شدي؟منظورم معنويه.كي پيدات كرد؟ آره خیلی،بخصوص یه موقع هایی که
احساس میکنم خدا باهام قهر کرده و اینکه ازش دور شدم خیلی حالم گرفته میشه.
6.دختر بودن چه حسي داره؟ به نظر من دختر بودن موقعی ارزشمنده که به عنوان یه انسان وارد عرصه
اجتماع بشی وبعنوان نوع بشر با دیگران در ارتباط باشی واز تواناییهات جهت پیشرفت
خودت و جامعه ات استفاده کنی وگرنه (خیلی ببخشید این حرف رو اینجا مینویسم) اگر از
جنسییت بخواهی استفاده کنی و با جلوه دادن زیباییهات کارهاتو پیش ببری اصلا وجود
نداشته نباشی خیلی بهتره .(ناگفته نماند که میگن دختر رحمته و پسر نعمت واز نعمت
بازخواست میشه ولی از رحمت سوال نمیشه )
(میگم توروباید کشف کرد عجب سوالایی پرسیدی برو بعنوان طراح سوالات صندلی داغ فعالیت کن)
7.چه قدر از خودت راضي هستي؟ سوال قشنگی پرسیدی هروقت به این موضوع فکر میکنم دوست دارم آخر زندگیم
مثل امام خمینی (ره) بتونم بگم : "اکنون که با قلبی آرام و روحی مطمئن از این
دنیا میروم" در مورد بعضی از مسائل که اصلا از دست خودم راضی نیستم احساس میکنم واسه
تنها کسی که تو زندگیم واقعا کم میذارم و فقط وقت گرفتاریهام اون هم خیلی
طلبکارانه سراغش میرم خداست.اینی که پرسیدی بنظرم بهش میگن رضایت از زندگی که من
هنوز بهش نرسیدم.یعنی خیلی راه دارم به مسائل مادی ومعنوی مطلوبم برسم.
8.خفن ترين كاري كه تو زندگيت كردي؟ اول قضیه ای بود که برات تعریف کردم واسه خوب شدن زگیل
دستام چکار کردم رو نوشتم دیدم اون خیلی دیگه خفنه !!! (نظر ملت راجع به من عوض
میشه)واسه همین اینو مینویسم : روز آخری که با بچه ها مدرسه راهنمایی بودیم تصمیم
گرفتیم یه عکس یادگاری بگیریم دنبال جا میگشتیم که متوجه دیوار مدرسه شدیم و درخت
قشنگی که شاخه هاش دیوار رو گرفته بود این بود که در حرکتی سریع 12نفر از نردبان
بالا رفتیم ورو دیوارایستادیم وعکس گرفتیم و اومدیم پایین. اگه مدیرمون میدیدن
که...
9.ماه و روز و سال تولد 19/مهرماه/1367(یه سال بنا به دلایل
شخصی پشت کنکورموندم سال دوم فقط 5 ماه وقت کردم روزی 4 ساعت درس بخونم)
10.ي عكس از بچگيات آپ كن. ببخشید وقت نکردم.همشو میارم دانشگاه ببین.
11.كي شوهر ميكني از دستت خلاص شيم؟
فعلا وقت ندارم کار مهمتر دارم.
12.معيارهاي همسر آيندت؟ آشپزی بلد باشه ، کار کردن با لوازم خونه اعم از:چرخ خیاطی ، جارو برقی
و...در کل کدبانو که باشه شاید به غلومی پذیرفتیمش.
13.بدترين خاطرت از دوران دانشجويي؟ نمیگم.
14.ي دروغ گنده بگو؟ دانشگاه
بیرجند رتبه اول علمی را در بین دانشگاههای کشور کسب کرد.
15.بچگيات عاشق كسي شدي؟(من دوس داشتم زورو شوهرم بشه!!!!( تو این باغها نبودم
. ولی خیلی ادای زورو رو در میاوردم بخصوص حرکت شمشیرش روباچوب که z مینوشت دوست داشتم.
16.دوستت دارم خاتون
مطمئنا رابطه متقابله.منم هم دوست جونم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام
حالتون خوبه سلامتین؟
من سوالامو بدون فکر قبلی طرح کردم حتی 3دقیقه هم وقت نگرفت.
چون سوالات زیاد سنجیده نیست پس به بزرگواری خودتون ببخشید مارو
1.تاریخ تولد بطور دقیق بالا گفتم
2.چندتا برادر خواهرین و شما چندمین فرزند هستین؟
3تا خواهریم 1 برادر- اولی
3.شغل پدر مادر؟بابا
شغل آزاد- مامان خانه دار
4.رنگ مورد علاقه سبز
5.موزیک مورد علاقه سنتی
6.درس مورد علاقه سیگنال
- مخابرات2
7.سر کلاس حل تمرین سوتی دادین؟سوتی چی بوده؟ من خیلی بعنوان معلم خصوصی بودم (شیمی،فیزیک،حسابان،ریاضی2درس
دادم) شاگرد خصوصیام هم دختر بودن هم پسر ولی سر کلاس دانشگاه بعنوان حل تمرین
واقعا قابل مقایسه نبود یخورده استرس داشتم اولش ولی بحمدلله خوب بود سوتی که
نداشتم اگه شما چیزی شنیدین بگین با هم بخندیم.فقط یه جلسه تمرینا رو نتونستم
آماده کنم رفتم سر کلاس از بچه ها پرسیدم که تحویل دادن یا نه اونام تحویل نداده
بودن ومنم از خدا خواسته گفتم قبل تحویل دادن به استاد براتون تمرین حل نمیکنم یه
سری از مبحث درس رو که مشکل داشتن توضیح دادم و بعد هم با یه سری نکته که اصلا برای
امتحان دکتر مفید نبود ولی واقعا کنکوری بود ساعت رو پیش بردم و یه جورایی کلاس و
پیچوندم!!!
8.کمترین و بیشترین نمره های که تا حالا گرفتین؟ کمترین 9.25 در کمال ناباوری ماشین1
دکتر آقا ابراهیمی – بیشترین عمومی20 و تخصصی 19
9.استاد مورد علاقه مراجعه بشه به قسمت اول
10.بحث مورد علاقه بستگی
به زمان و مکان داره بحثهای علمی در حوزه رشته خودمون رو بیشتر دوست دارم.
11.غذای مورد علاقه سبزی
پلو با ماهی
12.سیاسی هستین؟در چه حد؟ دوست ندارم قاطی سیاست
شم. ولی در حدی که آقا گفتن باید بصیرت داشته باشید و آگاه باشید موضوعات رو تا
جایی که وقت درسم اجازه بده دنبال میکنم . نمیدونم این سخن از کدوم معصومن اما
میگن "تشخیص حق از باطل در آخرالزمان مثل تشخیص مورچه ای است که روی سنگ سیاه
راه میرود" دوست ندارم راجع به موضوعات مثل عوام نظر بدم و فکرم توسط خبرهایی که
معلوم نیست درسته یا غلط آلوده بشه.شاید به نتیجه اشتباه برسم ولی نظر اشتباه با
تحقیق رو به کورکورانه قبول کردن ترجیح میدم.
13..اصولا ناراحت نمیشین؟چرا؟ یه زمانی خیلی زود ناراحت میشدم چون از همه خیلی توقع داشتم ولی الان اگر کسی هم اذیتم کنه با
این طرز فکر که از کوزه همان برون تراود که در اوست و یا اینکه برخورد آدما رو
خیلی خوش بینانه ببینم از دست کسی خیلی زود ناراحت نمیشم البته این وسط یه استثناء
هم هست اینکه توقعم از دوستای صمیمیم خیلی بالاست و تو برخورداشون معمولا انتظار
بیشتری از اونا دارم.
14.چه شخصیتی روی زندگیتون تاثیر بسزایی داشته؟ بابام
15.نظرتون در مورد بیرجند چیه؟ در قسمت اول کامل توضیح دادم.
16.دوست صمیمی دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه دبستان:معصومه شجاع ثانی(الان
روانشناسی فردوسی میخونن)،راهنمایی:ندا ثریا(صنایع علم و صنعت) و بهناز ایزدی (چندسالی هست ازش بیخبرم)،
دبیرستان : افسانه رمضانی(گفتار درمانی سمنان)،معصومه هنرمند(ریاضی همدان) دانشگاه
هم که نمیشه به عنوان شاخص کسی رو گفت هر کدوم از خانما از یه لحاظ هایی واقعا
عالی بودن اما خوب 2 نفری که واقعا با هاشون زندگیی میکنم نیاز به معرفی ندارند.البته
یه دوست بیرجندی دارم که وجودشون واقعا زندگی در بیرجند رو برام در لحظه های سخت
قابل تحمل کردن "خانم مهدیان"
17.از مخابرات خیلی خوشتون میاد تا چه مقطعی دوست دارین ادامه بدین؟ (انشاالله)دوست دارم تا دکترا بخونم
18.تا حالا شده بخواین زمین دهن باز کنه و برین توش؟ آره خیلی،شاید بگین مغروره ولی وقتی
احساس کنم کسی برای انجام کاری رو سرم منت میذاره یه همچین حسی دارم. و موقع هایی
که یه اشتباه خیلی بزرگ انجام میدم که از خودم توقع ندارم.
19.به نظر شما چرا آقا ظهور نمیکنه؟ یه سخنی هستش که دقیق نمیدونم ولی مضمونش فکر کنم اینه که
"اگر مردم برای ظهور ما به اندازه آبی که در هنگام تشنگی طلب میکنند دعا میکردند قطعا مستجاب
میشد"من خودم تا حالا اینقدر نخواستم یا اگه اینطور بوده واسه خاطر شرایط سخت
خودم بودم نه از روی دلدادگی...
"یک عمر تو زخمهایمان را بستی هروز کشیدی به سر ما دستی / شعبان که به نیمه میرسد آقاجان ما تازه به یادمان میاید هستی"
20.در آخر اگه حرفی شعری مطلبی دلتون میخواد واسه دوستان بگین تو این سه سال اگه بدی ازم دیدن همه
همکلاسیها حلالم کنن قبل ماه رمضونی حداقل خیالم راحت شه که حساب کتابم فقط با خدا
بمونه .
این مناجات حضرت علی (ع) رو خیلی دوست دارم هروقت خوندینش منو هم دعا کنید.
مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ
براى هركس از ايشان در آن روز كارى است كه (فقط) بدان پردازد
وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ كَلاّ اِنَّها لَظى نَزّاعَةً لِلشَّوى
و خويشاوندانش كه او را در پناه گيرند و هر كه در زمين هست يكسره كه بلكه او را نجات دهد،
هرگز كه جهنم آتشى است سوزان كه پوست از سر بكند