قبلاً در مورد ایشون یه چیزایی شنیده بودم اما الآن که اتفاقی دنبال ویژگی های شخصیتی ایشون رفتم چیزای جالبی یافتم. خیلی انسان خاصی هستند. هر وقت بیکار شدیم یه قسمت از زندگیشون رو بخونیم خیلی جالبه. (امام (ره) ایشون رو کوه عرفان معرفی میکنن! نفس ایشون به هر کی میخورده عارف میشده! میگن یه آهنگر با ایشون دوست میشه کارش به جایی میرسه که با دست آهنای گذاخته رو جابجا میکرده!)

خود ایشان می فرماید : «چون بیست سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم، چشم ترس برای من آمده بود، چنان که هر وقت میخواست نامحرمی وارد شود از دو دقیقه قبل خود به خود چشمهایم بسته میشد و خداوند به من منت گذاشت که چشم من بی اختیار روی هم میآمد و آن مشقت از من رفته بود(!!!).»
وی در وصیت نامه خود تاکید بر نماز، ذکر مصائیب اهل بیت و نرنجاندن مردم دارد.
اما وصیتهای دیگر، [که] عمده آنها نماز است. نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت به جا آورید با خضوع و خشوع!؛ اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها و آیه الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود...ودرمستحبات (تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهداء) مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفری باشد؛ اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمت آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما را به جا بیاورید. هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود و اگر هفتگی ممکن نشد دهه اول محرم ترک نشود.
دیگر آن که، اگر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم:
اطاعت والدین،
حسن خلق،
ملازمت صدق،
موافقت ظاهر با باطن،
و ترک خدعه و حیله،
و تقدم در سلام،
و نیکویی کردن با هر بر و فاجر!،
که دل هیچکس را نرنجانید،
دل هیچکس را نرنجانید،
دل هیچکس را نرنجانید.