حاج احمد متوسلیان (شهید؟؟؟)
تازه رسیده بودم به قرارگاه و می خواستم حاج احمد را ببینم. همین طور که داشتم می رفتم، صحنه ی عجیبی دیدم. در آن هوای گرم و در آن موقع از ظهر که تمام نیروها از شدت گرما داخل سنگر و یا خواب بودند، حاج احمد کنار تانکر آب نشسته بود و با عشق، ظرف های نهار بچه های قرارگاه را می شست.
گفتم شاید حاج احمد نباشد، اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست. آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو و بیا، تیپ 27 حضرت رسول (ص) و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، بشقاب های نیروهایش را بشوید؟!
فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع، قبل از اینکه متوجه شود، از او در آن حالت یک عکس گرفتم.
گفتم شاید حاج احمد نباشد، اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست. آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو و بیا، تیپ 27 حضرت رسول (ص) و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، بشقاب های نیروهایش را بشوید؟!
فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع، قبل از اینکه متوجه شود، از او در آن حالت یک عکس گرفتم.
می خواهم با تو باشم / مجموعه یاران ناب – 4 /حاج احمد متوسلیان

+ نوشته شده در پنجشنبه سوم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 16:40 توسط TC Student
|