در رابطه با همین موضوع، فخر رازی مفسر بزرگ و معتبر شافعی، مطلبی دارد که توجه به آن خالی از استفاده نیست. وی در تفسیرش[12] می‌نویسد: ما روی عن عمر انّه قال فی خطبته: متعتان کانتا علی عهد رسول الله أنا أنهی عنهما و أعاقب علیهما. ذکر هذا الکلام فی مجمع الصّحابة و ما أنکر علیه أحد، فالحال ههنا لا یخلو امّا أن یقال: انّهم کانوا عالمین بحرمة المتعة فسکتوا. أو کانوا عالمین بأنها مباحة لکنهم سکتوا علی سبیل المداهنة. أو ما عرفوا اباحتها و لا حرمتها، فسکتوا لکونهم متوقفین فی ذالک. و الاول هو المطلوب. و الثانی یوجب تکفیر عمر و تکفیر الصحابة لانّ من علم أنّ النبی صلی الله علیه و آله حکم باباحة المتعة، ثمّ قال: انها محرمة محظورة من غیر نسخ لها، فهو کافر بالله. و من صدّقه مع علمه بکونه مخطئاً کافراً، کان کافراً أیضاً. آنچه از عمر نقل شده که گفت: دو متعه‌ای که در زمان پیامبر بوده است را من ممنوع اعلام می‌کنم و بر انجام آن مجازات خواهم کرد. این جمله را عمر در جمع صحابه گفته است و کسی هم آن را انکار نکرده است. در این‌جا یا باید بگوییم صحابه می‌دانستند که متعه حرام است لذا اعتراض نکردند. یا باید بگوییم صحابه می‌دانستند که متعه حلال است اما از روی بی توجهی و سهل انگاری سکوت کردند. و یا بگوییم که نه حلال بودنش را می‌دانستند و نه حرام بودنش را لذا سکوت کردند. بر طبق نظر ما احتمال اول صحیح است. اما احتمال دوم باعث کفر عمر بن الخطاب و صحابه می‌شود، چونکه اگر کسی بداند که پیامبر متعه را حلال کرده و او حرام کند کافر است. همچنین کسانی که او را در این حکم تصدیق کنند با توجه به اینکه می‌دانند چنین شخصی کافر است، آنان نیز کافر خواهند بود». آیا واقعاً خلیفه دوم نمی‌دانست که متعه حلال است و او را حرام کرد؟ در حالی که خودش تصریح می‌کند که: متعتان کانا فی زمن رسول الله و انا أحرّمهما. دو متعه‌ای که در زمان پیامبر حلال بوده است را من حرام می‌کنم. همین معنا را حدیثی که از بخاری نقل کردیم تایید می‌کند که متعه در زمان پیامبر حلال بوده و به آن عمل می‌شده و نسخی هم صورت نگرفته است. پس خلیفه دوم یقین داشته که چیزی را حرام می‌کند که قبلاً حلال بوده. در نتیجه آیا حکمی را که فخر رازی صادر کرده است را می‌پذیرید و خلیفه دوم را کافر می‌دانید؟ 

ادامه ی این ضربات و ایرادهای آشکار صحیح بخاری رو از لینک زیر میتونید بخونید

لینک مطلب