و خب باید اعتراف کنم آدمی هستم که هروقت دلیل عقلایی و منطقی برای چیزی پیدا نمیکنم خیلی ازش دفاع نمیکنم و خیلی راجع بهش محکم نمیمونم بنابراین خیلی در این مورد صحبت نمیکردم و حتی فکر هم نمیکردم(یعنی خیلی جزئی فکر نمیکردم) و خلاصه چطور بگم... راستش خیلی دور از ذهن و دور از دسترس میدیدم خوب شدن اوضاع جهان یا تغییر کردن اوضاع جهان رو!! و فکر میکردم حتما چند صد سالی لازمه طول بکشه و خب یه مقداری هم واقعا شاید بشه حق داد بهم، چون وقتی منِ انسانِ ناآگاه که از نظر ایمانی هم قوی نیستم تا خیلی حقایق رو ببینم، با قدرتهایی توی جهان مواجه میشم که همه جوره غیر قابل نفوذ و غیر قابل شکست میبینمشون بعد یه مقدار تصور اینکه چطور میشه تمام قوانین جهان به هم بریزن و مستضعفین زمین رو به ارث ببرن برام سخت میشه در حدی که فقط تعبدی میپذیرمش و فقط منتظرشم، همین و دیگه چون امیدی ندارم خودم بتونم قدمی در این راستا بردارم فقط در نهایت روی خوب بودن خودم متمرکز میشم 

ولی این مستند عجیب(همین بزرگترین کلاهبرداری تاریخ که سخنرانی دکتر عباسیه) رو که دیدم یک دفعه شوکه شدم!!! یکدفعه با مسائل عجیبی مواجه شدم!!! با حرفهایی از استدلال و منطق و قوانین ساده دودوتا چهارتا، که میگه آقا با این منطق و با این روند این دولتهایی که فلان شرایط رو دارن به زودی خود به خود از هم میپاشن!!! و اصلا حتی معجزه هم لازم نیست

و نمیدونم شاید معجزه اصلا همینه که جهان قوانین محکمتری از این قوانین ظاهری که ما داریم میبینیم و اجرا میکنیم داره که خدا توی قرآنش به بشریت هشدار داده ولی ما چون ندیدیمشون یا ظاهرا توجیهی برامون نداشتن اجراشون نکردیم(یاسست اجرا کردیم) و باز اگر ما یه مقدار اجرا کردیم اون افرادی که اجرا نکردن، حالا این قوانین درونی زمین میزنشون!!!

تکان دهندست

اینکه میبینی یک اقتصاددان بزرگ غیرمسلمون میگه بهترین مبنای اقتصادی همون مبناییه که اسلام ارائه میده تکان دهندست

و اونوقته که حسرت تمام وجودتو میگیره حسرت اینکه چرا محکم نبودی؟! حسرت اینکه چرا ته ته دلت ایمانت محکم نبوده، اینکه اعتقادت اونقدر قوی نبوده که همیشه در مقابل اشتباه بایستی و حرف درست رو یزنی حتی اگر این حرفت از نظر همه خنده دار باشه و حتی بین چهارتا مسلمون(اسمی) هم خریدار نداشته باشه

اونوقته که با خودم مرور میکنم وقتی ائمه میگن یک درهم ربا از شش بار زنا هم بدتره و باز وقتی میگن غیبت نکنین و وقتی پیامبر میگن غیبت از زنا هم بدتره

 

و باز نمیفهمم و منتظر یوم الحسرتم اگه گاهی حواسم پرت میشه و حتی فقط با یک اشاره غیبت دیگری رو میکنم و حدود تورو نادیده میگیرم

 

 و باز نمیفهمم و باز منتظر یوم الحسرتم اگه نشستم و به وام فلان بانک با سود فلان درصد فکر میکنم فقط با این توجیح که ظاهرا میبینم فلان پول جور نمیشه مگر اینکه وام سوددار بگیرم و خیلی راحت به جای اینکه به راه حلهای دیگه فکر کنم یا حتی اینکه در نهایت اصلا بگم ایرادی نداره، اون چاله ای که دارم رو ندیده میگیرم ولی تن به گذشتن از حدود خدا هم نمیدم... نمیفهمم خدایا اگه به این حدودت نزدیک میشم

حدودی که تو گفتی حتی بهش نزدیک نشید(لا تقربوا الزنا) ولی من به راحتی تن به وام بانکی با سود میدم

در صورتی که بارها بهم ثابت کردی وقتی نمیخوام گناه کنم و دارم توی وجودم برای گناه نکردن به در و دیوار میزنم چطور راه حل خلاقانه رفع مشکلم رو پیش پام میذاری و چطور یکدفعه میبینم اصلا مشکل من این نبوده و مسئله ی مبنایی رو از یک جای دیگه حل میکنم طوری که همه چیز درست میشه و به خاطر در نظر گرفتن حدودت علاوه بر رفع مشکلم نزدیکتر شدن بهت رو هم حس میکنم

 

خدایا کمکم کن

ببخش و کمکم کن آدم شم وگرنه فقط بخشیدنت منو به جایی نمیرسونه خودتم گفتی که نمیبخشمت مگر اینکه لذت گناهت از بین بره و توبه ای رو قبول می کنی که با اصلاح باشه

پس ببخشم و خودت بهم توان اصلاح بده